ابعاد گسترده پیمان دریایی آکوس
به گزارش پایگاه خبری گفتمان دریا، با متحد شدن سه کشوری که در هر دو جنگ جهانی و برخی دیگر از درگیریهای نهچندان بزرگ و جدی دوشادوش هم جنگیدند، آکوس را میتوان به عنوان «فرزند اتحاد پنجگانه اطلاعاتی» آنگلوساکسونها (فایو آیز / Five Eyes: اتحادیه اطلاعاتی آنگلوسفر شامل پنج کشور نیوزیلند، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، بریتانیا و کانادا) در نظر گرفت؛ یک ابتکار در حوزه اشتراک اطلاعات پس از جنگ جهانی دوم که توسط ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا شکل گرفت اما با پیوستن کانادا و نیوزلند که حتی بسیار فعالتر از پیش هم شده است.
در واقع، این همان چیزی است که «وینستون چرچیل» هنگام نوشتن «تاریخِ مردمان انگلیسیزبان» در ذهن داشت و به همان اندازه، در تجلیل ملتهایی بود که بریتانیا آنها را به وجود آورد. ضمناً در شکل گیری این گروه پنج عضوی یکی از اصول مهم، این بود که هر یک از اعضا به تنهایی باید به اسرار یکدیگر کاملا اعتماد میکردند. این مساله تا حدودی ناشی از این واقعیت است که همه آنها دارای «منافع راهبردی» هستند - زیرا از آنجایی که همه آنها قدرتهای دریایی محسوب میشوند، منافع آنها غالبا در دریاهای جهان قابل تحقق است (به هر حال، این تهدید ناشی از کشتیهای آلمانی بود که به کشاندهشدن پای ایالات متحده به جنگ جهانی دوم منجر شد تا به بریتانیا کمک و از آن حمایت کند). اما این امر همچنین مدیون چیز دیگری است: اگرچه این گروه اساساً یک اتحاد نظامی را شکل داده است اما اعضای آن تقریباً 30 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را خلق میکنند و از درک فرهنگی، سیاسی و تجاری مشابهی با یکدیگر برخوردار هستند.
با این وجود، آکوس یک هدف راهبردی مهم را دنبال میکند؛ این اتحاد در ابتدا به عنوان سازوکاری برای کمک به استرالیا در راستای دستیابی به زیردریاییهای هستهای معرفی گردید، اما در نهایت به افزایش اشتراک اطلاعات، قابلیتهای نظامی-صنعتی بومی، عملیات امنیتی شدیدتر و توسعه مشترک تسلیحات جدید منجر شد. باید تاکید کرد که از دیگر سو، هدف این اتحاد به طور قطع، «مهار نیروی دریایی چین» و «جلوگیری از تسلط آن بر هر بخشی از اقیانوس آرام» بوده است.
اما مساله تنها به اقیانوس آرام ختم نمیشود؛ اگرچه اقیانوس اطلس در حال حاضر در معرض خطر نیست، اما همانطور که این اقیانوس در هر دو جنگ جهانی نقش مهمی ایفا کرد، در آینده نیز میتواند از همین میزان اهمیت برخوردار باشد. اعضای آکوس درک میکنند که هر گونه «تهدید وجودی» که با آن مواجه میشوند احتمالا از «دریا» بر خواهد آمد. اعضای این اتحاد همگی، کشورهایی جزایرهای (به لحاظ جغرافیایی، محصورشده توسط آبهای آزاد) هستند؛ حتی ایالات متحده، که اساسا باید از دریاهای اطراف خود دفاع کند نیز در این دستهبندی جای میگیرد. ایالات متحده جایگزین بریتانیا به عنوان مرکز ثقل در نظام بینالملل شده است و بنابراین باید برای حمایت از سایر متحدان دیگر خود آماده باشد. (به عنوان یک تجربه شخصی، من یک بار به کنفرانسی که نیروی هوایی استرالیا در نشست مشترک آکوس سازماندهی کرده بود دعوت شدم. همه اعضای کشورهای عضو، در عین حال که لباس کشور خودشان را پوشیده بوند اما همه با این ایده که اتحاد، ضرورت و یک شرایط طبیعی برای همهی آن هاست به خوبی کنار آمده بودند).
مهمترین مساله و آنچه لازم به تاکید دارد این نکته است که هیچ اتحادی از تنش مصون نیست و آکوس نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. با این حال، در سال 2024 این اتحاد، اعضای خود را به هم نزدیکتر خواهد کرد. نیوزلند احتمالاً به صفوف آنها خواهد پیوست و کانادا نیز همین موضوع را در نظر خواهد گرفت. این روند، به طور قطع جهان را عمیقاً تحت تأثیر قرار خواهد داد. افزون بر این، چنین اتحادی اگرچه در حال حاضر اساساً یک «اتحاد دریایی» در نظر گرفته میشود، اما نمیتوان قدرت اقتصادی آن را نادیده گرفت؛ به ویژه به این دلیل که به طور خاص «علیه چین» طراحی و تنظیم شده است. از برخی جهات، آکوس نتیجه طبیعی «فرهنگ جهانی» و «منافع ملی» است. دستیابی به زیردریاییهای هستهای و هواپیماهای جنگنده پیشرفته به سادگی نشاندهنده این حقیقت است. واقعیت اقتصادی آکوس همراه با بیثباتی فزاینده اقتصاد چین و تبدیلشدن آن به اتحادی پیچیدهتر که تمام ابعاد قدرت را در ماموریت نهایی خود گنجانده است، در آیندهای نزدیک به شدت احساس خواهد شد. بُعد نظامی، آشکارترین جنبه قدرت ملی است، اما جنبههای پرشمار دیگری نیز وجود دارد و سال آینده به همسوشدن بیشترِ قدرت این متحدان و بکارگیری این قدرت فزاینده در سطح جهانی اختصاص خواهد یافت؛ همانطور که نیوزلند و کانادا نیز متاثر از واقعیتهای جهانی، خود را با اعضای آکوس، همسوتر خواهند کرد.
جورج فریدمن/ تحلیلگر ارشد حوزه ژئوپلیتیک
ترجمه: فردای اقتصاد
انتهای پیام/